نادرشاه ولشکر کشی به هندوستان:
علت این لشکرکشی، فرار تعدادی از اتباع سرکش ایران به هند و عدم تحویل آنان به نادر بود. پادشاه هند پس از این شکست جواهرات گرانبهای زیادی از جمله الماس های ((دریای نور)) و ((کوه نور)) را تقدیم نادرشاه کرد.
سخن نادرشاه پس از فتح هندوستان:
” فتح هند افتخاری نبود برای من ، دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند ، اگر به دنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم؛ که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود .“
قتل نادر:
اکثر پادشاهان آدم های مغرور، سلطه جو و بهانه جویند. در روایات است که نادرشاه در جنگ کشته شده است و هنگامی که در چادرش خواب بوده است. او بدست دو تن از سرداران یا نگهبانانی که توسط آنها اجیر شده بودند کشته شده است. و درباره ی داستان این دو سردار روایات متعددی نوشته اند. در اینجا ما به دوتای آن اشاره می کنیم. گویند که نادر افشار این دو سردار را به خاطر یک زن می خواسته بکشد. به آنها گفته که صبح بیدار شوم شما را می کشم. و آندو با پیش دستی کردن نادر کشته اند. یا به روایتی دیگر چون ایندو سردار هندوانه ی نادرشاه مغرور را خورده بودند نادر به آنها گفته که سر صبح آنها را می کشد و آنها شبانه نادر را کشتند. و گفته شده که هنگامی که سرداران یا سربازان می خواستند نادر را به قتل برسانند، نادر از خواب بلند شده و آنها از چادر نادرشاه بیرون رفته اند. اما نادر پایش به تناب چادر گیر کرده و زمین خورده است و آن سربازان یا سرداران از فرصت استفاده کرده اند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ