سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر گاه خداوند خیر بنده ای بخواهد، او را در دین آگاه می کند و راه راست را به او نشان می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
دوشنبه 91 فروردین 7 , ساعت 1:53 عصر

 

حکومت کریم خان زند:

پس از آنکه نادر توسط تعدادی از سردارانش به قتل رسید، دوباره اوضاع ایران آشفته شد. مدعیان متعددی سربرآوردند و هر کدام بر بخشی از ایران تسلط یافتند. از میراث نادر، فقط خراسان به شاهرخ، نوه نابینای او رسید. شاهرخ تا هنگامی که توسط آقا محمدخان قاجار برکنار شد، در مشهد حکومت می کرد.

در اوضاع و احوال آشفته و ناآرام بعد از نادر که سران ایلات مختلف مشغول جنگ قدرت بودند، کریم خان، رئیس ایل زند، بر دیگر رقیبان پیروز شد. او بیشتر نواحی جنوب، مرکز، شمال و غرب ایران را تحت تسلط خود درآورد و شیراز را به پایتختی برگزید. کریم خان به منظور اینکه نشان دهد فقط خدمتگزار مردم است، به جای عنوان پادشاه، لقب وکیل الرعایا را برای خود برگزید.

او برای صلح و آرامش اهمیت زیادی قائل بود و در دوران حکومت خویش، تا حد امکان کوشید از ادامه دشمنی و جنگ جلوگیری کند.

جانشینان کریم خان:

 

پس از مرگ کریم خان افراد خاندان او بر سر قدرت با یکدیگر به ستیز پرداختند. درگیری های جانشینان کریم خان، به آقا محمدخان، رئیس ایل قاجار، فرصت داد تا ایل خود را برای پیروزی بر زندیه و دست یابی به حکومت بسیج کند. سرانجام با شکست و قتل لطفعلی خان، آخرین فرمانروای زندیه به وسیله ی خیانت ابراهیم کلانترخان و به دست آقا محمدخان، حکومت زندیان به پایان رسید.

اوضاع و احوال دوره زندیه:

 

وقوع جنگ های داخلی و خارجی از هنگام تصرف اصفهان توسط افغان ها تا پایان حکومت زندیان، زندگی را بر مردم ایران تیره و تلخ کرده بود. شرایط جنگی و بی ثبات کشور، موجب بروز مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعددی شد. فعالیت های کشاورزی ، دامداری و تجارت دچار رکود شد. میزان مالیات و عوارض برای تامین هزینه های جنگ افزایش پیدا کرد. 

بسیاری از دانشمندان و علماء به دلیل آزار و اذیت افغانان و بی اعتنایی و بد رفتاری نادرشاه نسبت به آنان، به کربلا و نجف مهاجرت کردند و در نتیجه، مدارس و حوزه های علمیه متعددی تعطیل شد.

البته در عصر کریم خان به سبب برقراری نسبی امنیت و آرامش، زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دوباره رونق گرفت و بناهای مهمی از جمله بازار و مسجد وکیل در شیراز ساخته شد.  

 


یکشنبه 91 فروردین 6 , ساعت 6:37 عصر

نادرشاه ولشکر کشی به هندوستان:

 

علت این لشکرکشی، فرار تعدادی از اتباع سرکش ایران به هند و عدم تحویل آنان به نادر بود. پادشاه هند پس از این شکست جواهرات گرانبهای زیادی از جمله الماس های ((دریای نور)) و ((کوه نور)) را تقدیم نادرشاه کرد.  

سخن نادرشاه پس از فتح هندوستان:

 

 فتح هند افتخاری نبود برای من ، دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند ، اگر به دنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم؛ که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود .

 

قتل نادر:

اکثر پادشاهان آدم های مغرور، سلطه جو و بهانه جویند. در روایات است که نادرشاه در جنگ کشته شده است و هنگامی که در چادرش خواب بوده است. او بدست دو تن از سرداران یا نگهبانانی که توسط آنها اجیر شده بودند کشته شده است. و درباره ی داستان این دو سردار روایات متعددی نوشته اند. در اینجا ما به دوتای آن اشاره می کنیم. گویند که نادر افشار این دو سردار را به خاطر یک زن می خواسته بکشد. به آنها گفته که صبح بیدار شوم شما را می کشم. و آندو با پیش دستی کردن  نادر کشته اند. یا به روایتی دیگر چون ایندو سردار هندوانه ی نادرشاه مغرور را خورده بودند نادر به آنها گفته که سر صبح آنها را می کشد و آنها شبانه نادر را کشتند. و گفته شده که هنگامی که سرداران یا سربازان می خواستند نادر را به قتل برسانند، نادر از خواب بلند شده و آنها از چادر نادرشاه بیرون رفته اند. اما نادر پایش به تناب چادر گیر کرده و زمین خورده است و آن سربازان یا سرداران از فرصت استفاده کرده اند.


شنبه 91 فروردین 5 , ساعت 3:52 عصر

داستان پادشاه شدن نادر:

پس از سقوط اصفهان بدست افغانان و قتل شاه سلطان حسین صفوی اوضاع ایران کاملا آشفته شد. نیروهای نظامی روسیه قسمت هایی از مناطق شمالی و ارتش عثمانی بخش هایی از غرب و شمال غرب ایران را اشغال کردند.

جزایر و سواحل جنوبی ایران نیز مورد تجاوز و غارت برخی قبایل عرب قرار گرفت. در داخل کشور نیز تعدادی از سران و حاکمان مدعی است استقلال شدند. ایران به شدت در معرض بی ثباتی، هرج و مرج و خطر تجزیه قرار گرفت

تهماسب دوم، شاهزاده ی صفوی، تلاش کرد با جمع آوری نیرو، شورشیان افغان را از پایتخت بیرون راند. او حتی از حکومت های عثمانی و روسیه نیز تقاضای کمک کرد اما نتیجه نگرفت تا اینکه سرداری از ایل افشار (در آن زمان در منطقه ی ایبورد بود.) به نام نادر به او پیوست. این سردار جسور و شجاع افشاری، طی چندین جنگ، افغان ها را شکست داد و متواری کرد. پس از آن، تهماسب بر تخت سلطنت نشست و نادر به عنوان فرمانده سپاه سرگرم بیرون راندن دیگر اشغالگران از ایران شد. روس ها پیش از برخورد نظامی، نواحی اشغالی را ترک کردند و حتی نادر را در جنگ با عثمانی یاری دادند، اما خصومت و جنگ با امپراطور عثمانی تا سال ها ادامه یافت.

نادر پس از مدتی، تهماسب را به بهانه شکست از امپراطوری عثمانی، بر کنار و شاهزاده خردسال دیگری از خاندان صفوی را به جای او نشاند. نادر، سرانجام بزرگان کشور را به تشکیل شورایی فراخواند و این شورا او را به پادشاهی ایران برگزید.

 


جمعه 91 فروردین 4 , ساعت 11:10 عصر

فریماسونری:

 

در لغت یعنی بنائی آزاد و مفهوم آن یعنی ساخت آیین و دینی آزادانه به طور غیر اسلامی  و رواج آن. فرقه های متعددی دارد که از مهم ترین های آن می توان آنتی کریست (Antichrist ) را نام برد. از فرقه های دیگر آن جمجمه ی انسان در پرچم دزدان دریایی است که در میان هاسپیتالر ها رایج بوده است.

·       انواع فریماسونری:

1.    فرقه ی اروپایی: 33 درجه ای

2.    فرقه ی کهن: 3 درجه ای

3.    فرقه ی مصری: 100 درجه ای

·       از بزرگتریت شیطان پرستان می توان موارد زیر را نام برد:

1.    جورج دابلیو بوش که عضو انجمن CIA است.

2.    پدر جورج دابلیو بوش که عضو انجمن CIA است.

3.    ملک عبدالله پادشاه عربستان

4.    رونالد رِیگان نخست وزیر آمریکا

5.    خانواده ی راک فِلِر یزرگترین ثروتمندان جهان

·       اصول در آیین فریماسونری 3 مورد است:

1.    برابری

2.    برادری

3.    مساوات

1) برابری: یعنی اینکه مومن با کافر برابر است. که اینطور نیست. زیرا اگر بود جهان هستی بوجود نمی آمد و خدا فرشتگان، حضرت آدم و حوا و ابلیس را برابر می دانست.

2)   برادری: یعنی همه ی انسانها با هم دوستند. اما مسلمان با کافر و شیطان پرست دشمنی دارد.

3) مساوات: یعنی زن و مرد با هم یکسان هستند. اما در اسلام اینطور نیست چون زن عاطفی است و روحیه ی مردانه ندارد و زود حالت معمول خود را از دست می دهد و قدرت بدنی کمتری نسبت به مردان دارد.


جمعه 91 فروردین 4 , ساعت 11:8 عصر

شوالیه های هاسپیتالر یا بیمارستانی:

 

این شوالیه ها پس از قدرت گرفتن مانند شوالیه های معبد با مسلمین وارد جنگ شدند. ریچارد شیردل قوی ترین، مهم ترین و بزرگترین پادشاه این شوالیه های بیمارستانی بود. ریچارد سوم که بعد از ریچارد دوم آمد، از فرمانروای بزرگ مسلمانان صلاح الدین ایوبی شکست خورد و بیت المقدس را از دست داد. شوالیه های هاسپیتالر که سربازان او بودند، پس از این واقعه به جزیره ی روت فرار کردند و از سال 1291 تا 1453 یعنی 162 سال در آنجا اقامت ورزیدند و شروع به انجام کاری دیگر یعنی دزد دریایی بودن کردند و این مسئله را در فیلمی مانند دزدان دریاچه ی کارائیب 1،2،3 و 4 می توان دید. چون که دست به دزد دریایی بودن زدند ملک سلیمان دوم فرمانده ی مسلمان سلطان محمد عثمانی به جزیره ی روت حمله کرد و حدود 80% آنها را کشت و بقیه نیز فرار کردند و به جزیره ی مالت رفتند و 336 سال در آنجا به کار قبلیشان یعنی دزد دریایی بودن دست زدند. آنها پس اینکه در سال 1453 از ملک سلیمان دوم شکست خوردند تا سال 1789 در جزیره ی مالت زندگی کردند. در سال 1789 فرمانروای فرانسه ناپلئون بناپارت به جزیره ی مالت حمله کرد و آنها را از آنجا بیرون راند. ناپلئون نه مسلمان بود؛ نه شیطان پرست بود؛ نه طرف مسلمانان بود؛ و نه طرف شوالیه های هاسپیتالر بود. او تنها آدمی کشورگشا بود و به خاطر مزاحمت های این شوالیه ها به جزیره ی مالت حمله کرد. از آن پس شوالیه های هاسپیتالر دو دسته شدند. دسته ای به ایالت متحده رفتند و دسته ای دیگر نیز به انگلستان رفتند. قدرت هاسپیتالر ها در ایالت متحده است. و بعد شوالیه های بیمارستانی برای رواج دین، مذهب و فرهنگ خود به کشور های دیگر نیز روی آوردند. آنها پس انگلیس به ایتالیا رفتند. همکنون مرکز فریماسونری و شیطان پرستی در ایتالیاست. رئیس کل هاسپیتالرها در ایتالیا نیز زندگی می کند. او یک شاهزاده ی انگلیسی است که آندرو درتی نام دارد.   


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ